" ضرورت صلح و دوستی بین مؤمنان جهان "
پ.ن. انسانها هم به واسطه ی انسان بودنشان برادران و خواهران اند. اما فقط انسانها !
در پایان روز، فقط یک روز پیرتر میشوی...
و این تنها چیزیست که در مورد زندگی فقرا میتوانی بگویی...
یک تقلاست و یک جنگ...
و هیچکس چیزی نمیبخشد...
یک روز دیگر را بیهدف سر کردن چه فایده دارد...؟
یک روز کمتر زندگی کردن...
در پایان روز باز هم سردت خواهد بود...
و لباسی که بر تن داری تو را از سرما حفظ نمیکند...
و درستکاران به سرعت میگذرند...
و صدای گریهی کودکان را نمیشنوند...
و طاعون به سرعت میشتابد...
و آماده است برای کشتن...
یک روز به مرگ نزدیکتر میشوی...
در پایان روز، روز دیگری آغاز خواهد شد...
و خورشید در صبحدم منتظر طلوع است...
مانند موجهایی که بر شنها فرو میریزد...
مانند طوفانی که هر لحظه تواند آید...
در شهر قحطی است...
و تاوان گزافی پرداخته خواهد شد...
و به سختی میتوان چیزی به دست آورد...
بسیار بسیار زیبا...
دلمان گرفت از این اذانهای تکراری...
البته اذانهای موذن زاده و آقاتی در جای خود محفوظ اند :)
انسان از راه قلب به سعادت و شقاوت می رسد.
-------------------------------------------------------
مفاد آیات عقل، غالبا و یا می شود گفت به طور کلی، جنبه مقدمی دارد؛
یعنی تعقل در آیات خدا، غایت و هدف نیست
و خدا می خواهد انسان با تعقل بالا بیاید.
اما قلب در آیات قرآن به عنوان یک غایت و هدف محسوب می شود.
به تعبیر ما عقل مقدمه است و قلب ذی المقدمه است.
عقل جنبه مقدمی دارد و قلب جنبه غایی.
به تعبیر بزرگان، انسان از راه قلب به سعادت و شقاوت می رسد.
بنابر این اصل بحث، صلاح و فساد قلب است.
"قال رسول الله صلی الله علیه و آله: القلب ملک و له جنود"
رسول اکرم فرمود: دل سلطانی است که لشکریانی دارد.
"فاذا صلح الملک، صلحت جنوده و اذا فسد الملک، فسدت جنوده"
اگر سلطان مملکت وجود انسان اصلاح شود لشکریان او هم اصلاح می شوند؛ و اگر او فاسد شود، همه آن ها نیز فاسد می شوند.
پست 3
رسائل بندگی - رساله اول: دفتر دل، صفحه 39
از مباحث مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
پ.ن. دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن، ولی ندیدن بهتره از نبودنش...